㋡.~R☼oze Shadi 2☻~..

-          تو همان لاله ی سرخی٬منم آن بلبل مست٬بودنت زندگی و نبودنت مرگ من است.

 

-          قسمت نبود من و تو٬ شریک لحظه ها شیم٬ قسمت ما همین بود که ازهم دیگه جداشیم.

 

-          گریه کن برای قولی که بهش عمل نشد

                               واسه مشکلاتی که بودش و هست و حل نشد.

 

-          همیشه یکی هست که درد دلت رو بهش بگی.وااای ازاون روزی که همون بشه درد دلت.

 

-          به زندگی گفتم چندبخشی؟گفت دوبخش.به کودکی و پیری گفتم پس جوانی چه شد؟گفت با عشق سوخت با دنیا ساخت و باجدایی رفت.

 

-          شکسپیر میگه:اونی رو که دوستش داری هرچندوقت یکبار بهش یادآوری کن که یادش نره قلبی داره به عشقش می تپه....واین یک یاد آوریست.

 

-          وداع نگاهت طولانی ترین غم بود .هنگام وداع دلم را شکستی و رفتی وسکوت فریاد من بود.

 

 

-          خواستم برای ازدست دادنت گریه کنم اما دیگه اشکی برام نمونده بود.می دونی چرا؟چون تمام اشکامو برای بدست آوردنت ازدست داده بودم.

 

-          صبح شد ووقت خوندن خروس شد ٬یه روح پاک راهی اقیانوس شد٬گفتم چش بود طفلکی چرامرد؟جواب دادن یارش دیشب عروس شد.

 

-          آدم برفی ازخجالت آب شد ...چون کودک گرسنه ای به هویچ دماغش زل زده بود.

 

-          از هیچ کار بچگی ام پشیمان نیستم جزآرزوی بزرگ شدنم!

 

-          وقتی خاطره ها زیادمی شن اتاق پرعکس می شه .اما همیشه دلت واسه اونی تنگ می شه که نمی تونی عکسش رو به دیواربزنی.

 

-          ساکنین دریا بعد ازمدتها صدای امواج دریا رانمی شنوند .وچه تلخ است قصدعادت.

 

-          قفس داران غرورم را شکستن٬دل دائم صبورم را شکستن٬به جرم پا به پای عشق رفتن پروبال عبورم را شکستن.

 

-          آنکه با زندگی می سازد٬می بازد.با زندگی نساز٬زندگی رو بساز.

 

نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:اس ام اس عاشقانه, اس ام اس جدید ,عاشقانه,اس ام اس,,ساعت 15:18 توسط Dina| |

می تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی٬

می تونم درست کنم ترس دل و دلواپسی

می تونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم

می تونم پشت دلا قایم بشم کمین کنم

یه نفر پیدا بشه به من بگه چی کارکنم

باچه تیری اونیکه دوسش دارم شکار کنم

بگه از چی بفهمم چه کسی دوسم داره

توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره.


نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:شعر عاشقانه ,شعر,داستان عاشقانه ,داستان کوتاه ,عاشقانه,,ساعت 14:25 توسط Dina| |

خدایا...

خیلی سخته همه کنارت باشن و باز احساس تنهایی کنی ٬

وقتی عاشق باشی و هیچکی از دل عاشقت با خبرنباشه٬

وقتی لبخند می زنی و توی دل گریونی٬

وقتی توخبرداری و هیچ کس نمی دونه.

وقتی به زبان دیگران حرف می زنی ولی کسی نمی فهمه.

فریاد می زنی وکسی صداتو نمی شنوه.

وقتی تمام درها به روت بسته است و...

آنگاه دست هایت را به سوی آسمان بلند می کنی و از اعماق قلب تنها و عاشق و گریانت بانگ بر می آوری که:

<<ای خدای بزرگ دوستت دارم!>>

حس می کنی که دیگر تنها نخواهی ماند.

نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:شعر عاشقانه ,شعر,داستان عاشقانه ,داستان کوتاه ,عاشقانه,,ساعت 14:18 توسط Dina| |

امشب تمام حوصله ام را

دریک کلام کوچک

درتو خلاصه کردم

ای کاش می شد

یکبار

تنها همین یکبار

تکرار می شدی!

تکرار...

نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:شعر عاشقانه ,شعر,داستان عاشقانه ,داستان کوتاه ,عاشقانه,,ساعت 14:1 توسط Dina| |

فردا یک راز است... نگرانش نباش !
دیروز یک خاطره بود ... حسرتش را نخور !
اما....
امروز یک هدیه است ... قدرش را بدان !
نمی توان برگشت و آغاز خوبی داشت !
می توان آغاز کرد و پایان خوبی داشت
!

نوشته شده در شنبه 26 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:43 توسط Dina| |

امروز فرداییست که دیروز انتظارش را می کشیدیم...

پس قدرامروزمون رو بدونیم که فردا افسوس دیروزمون رو نخوریم...

نوشته شده در شنبه 26 فروردين 1391برچسب:اس ام اس,sms,پیامک,ا,ساعت 13:38 توسط Dina| |

کوچه وقتی که نباشی رگ خشکیده ی شهره

ماه توگوش خونه گفته:دیگه با پنجره قهره

         سقف دلبستگی بی تو واسه من سایه نداره

          دلم ازروزی که رفتی دیگه همسایه نداره

نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,ساعت 13:26 توسط Dina| |

دنیا رابد ساختند

٬کسی راکه دوست داری٬دوستت ندارد

کسی که تورا دوست دارد٬تودوستش نداری

اماکسی که تودوستش داری واوهم دوستت دارد٬

به رسم و آئین زندگانی به هم نمی رسند.

        واین رنج است

                  زندگی یعنی این.!

نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,ساعت 13:20 توسط Dina| |

-   سلام ببخشید این موقع شب مزاحم شدم میدونم خوابی ولی میخواستم ببینم آب خوردی آفتابه رو کجا گذاشتی؟؟؟؟؟؟

-   فوووو هووو غووو موووو خوووو لوووو شووو نوووو قوووو کوووو : این اس ام اس فقط برای غنچه کردن لبهای شماست و فاقد هر گونه اعتبار دیگری است .

-   جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک یه جیک اضافه کن بفرست برای جوجه ی بعدی . ( ستاد سر شماری جوجه های آخر پاییز) .

 

-   ۲-جهان بیش از ۶ میلیارد نفر جمعیت داره..............عجب........................اونوقت یكی نیست به من احمق بگه: چرا واسه تو مسیج می‌فرستم؟؟؟

 

-   پنج روش آدم شدن
.
.
.

.
.
.
کنجکاو نشو تو آدم بشو نیستی!!!

 

-   زندگی دو چیز به من آموخت :

....................................................................................

...................................................................................

.................................. که هیچ کدوم به تو ربطی نداره !!!

 

-   خیلی وقته که میخوام چیزی بگم اما تا حالا روم نشده

د

د

دو

دوس

دو سه لیتر بنزین داری به من بدی ؟؟؟

 

-   به تركه میگن «سلام» ....

میگه علیك سلام ......

.

.

.

چیه ؟

...

.

.

.

دیگه جواب سلام كه بلده!!!

 

-   برو بالا

.

.

.



.بالاتر

.

.


.

تو هنوز فرق بالا و پایین رو نمیدونی؟!

تمرین کن فردا چپ و راست رو می پرسم!!!

 

-   راه عزیز تر شدن

.


.

.

.

تو

که

خودت

عزیزترینی

دنبال

چی میگردی؟؟؟

 

-   سوال روان شناسی: با جواب دادن به این سوال میتوانید بفهمید افسرده هستید یا نه! سوال:افسرده هستید یا نه؟؟؟

نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:اس ام اس,اس ام اس سرکاری,sms,ساعت 13:31 توسط Dina| |

زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.
مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه می‌خواند. وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد : بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشم.
ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمی‌داشت، آن مرد هم همین کار را می‌کرد. اینکار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی‌خواست واکنشی نشان دهد. وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد : حالا ببینم این مرد بی‌ادب چکار خواهد کرد؟ مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش دیگرش را خورد. این دیگه خیلی پرروئی می‌خواست! زن جوان حسابی عصبانی شده بود.
در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، وسایلش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتی داخل هواپیما روی صندلی‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!
خیلی شرمنده شد! از خودش بدش آمد ... یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود. آن مرد بیسکوئیت‌هایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد! در صورتی که خودش آن موقع که فکر می‌کرد آن مرد دارد از بیسکوئیت‌هایش می‌خورد خیلی عصبانی شده بود. و متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرت‌خواهی نبود  . . . !!!!

نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:داستان,داستان جالب,داستان کوتاه,ساعت 13:30 توسط Dina| |

                          <<عروس را به حال خود بگذارید>>

مرد و زن پیری با هزار زحمت برای پسرشان دختری پیدا کردند تا هم پسرشان در آسایش باشد و هم درامر خانه داری کمک پدر و مادر پیر شوهرش باشد.

ولکن از بخت بد عروسشان بسیار تنبل و بی حال از آب درآمد بطوری که اصلا دست به سیاه و سفید نمی زد و این پدرو مادر پیر مجبور بودند علاوه بر کارهای خودشان نهار و شام عروس خانم را هم تهیه کنن و حاضر و آماده پیشش بگذارند!!

در نتیجه زحمت پدر و مادر داماد کم که نشد هیچ بلکه بیشتر از پیش شد.روزی این زن و مرد در خلوت نشستند و با هم فکر کردند که چه بکنیم عروس به غیرت بیفتد و مقداری از کارهای خانه را انجام دهد.

مرد به زنش گفت:فردا صبح من جارو را برمیدارم و حیاط را تمیز میکنم تو فورا بیا و بگو این کار کار مردان نیست و جارو را به زور از دست من بگیر.تا شاید عروس که این منظره را ببیند بیاید و جارو را از دست هر دوی ما بگیرد. وکم کم بدینوسیله او را به انجام کارهای خانه واداریم.لذا صبح روز بعد پدر داماد جارو را برداشت تا حیاط را تمیز کند.

مادر داماد گفت:خدا مرگم دهد که من در خانه باشم و تو با این ریش سفید و قد خمیده خانه را رفت و روب کنی؟!

پدر داماد به زنش گفت:ای زن تو هم مثل من پیرو شکسته شده ای و دیگر قوه و بنیه ی این  که همه روزه  که حیاط به این بزرگی  را جارو کنی نداری.بگذار یک بار هم که شده من این کار را بکنم.

عروس که صدای بگو مگوی آنان را شنید سر از پنجره ی اتاقش  بیرون آورد و داد زد دعوا نکنییید!

یک روز تو جارو کردن حیاط را به عهده بگیر یک روز هم او!من هم کاری ندارم که خودم را در نزاع شما درگیر کنم و به من ارتباطی ندارد ولکن می توانم هر روز نوبه ی هر کدام که باشد او را خبر کنم تا دیگر سر نوبت جارو کردن دعوا نکنید.

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:داستان,داستان طنز,داستان کوتاه,,ساعت 13:28 توسط Dina| |

-همیشه در ریاضیات ضعیف بودم.سالهاست دارم حساب می کنم چگونه من + توشد فقط من.

 

-    پاهایم را که درون آب میزنم ماهی ها جمع می شوند.شاید اینها هم فهمیده اند عمری طعمه ی روزگار بوده ام.

 

-    تقصیر برگها نیست....آدمها همینند.نفس میدهی لهت می کنند.

 

-    تو یه روز سرد برفی با دلم مثل پرنده لب حوض کنار نرده هرچی گشتم جای گرمی بهتر از قلبت ندیدم.میشه دوستم داشته باشی؟!آخه بیرون خیلی سرده.

 

-    ماکه باور داریم روزی پروانه می شویم بگذار روزگار تا می تواند پیله کند.

 

-    دستانم را می گیری می گویی گل یا پوچ .در دلم می گویم فقط دستانت.

 

-    من رفتنی نبودم .تو بند کفشهایم را محکم کردی.

 

-    کاش گاهی خدا از پشت ابرها می آمد.گوشم را می گرفت و داد می زد:آهای بگیر بشین اینقدر غر نزن همینه که هست.بعد یک چشمک میزد و آروم تو گوشم می گفت :همه چی درست می شه.

 

-    این جا زمین است .زمین گرد است. تویی که مرا دور زدی فردا به خودم خواهی رسید.حال و روزت دیدنی است.

 

-    بودم.دیدم با دیگری شاد تری. رفتم.

 

-    خودم قبول دارم کهنه شده ام.آنقدر کهنه که می شود روی  گردو خاکم یادگاری نوشت.پس بنویس و برو.

 

-    حالا که می خواهی بروی قدمهایت را تند تر بردار.دلم را فرستادم دنبال نخود سیاه.

 

-    من با کناری ات کنار نمی آیم.کنار می روم.

 

-    دوستت دارم را برای هر دویمان فرستادی.هم من هم او !خیانت کردی یا عدالت؟

 

-    اون لحظه  که گفتی یکی بهتر از تو پیدا کردم یاد اون روزهایی افتادم که به صد تا بهتر از تو گفتم من بهترینو دارم!

 

-    روزهاست که از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد اگر باران بند بیاید از این خانه می روم.

 

-    زمستان است و هوا پر شده از دوستت دارم هایی که به باد ها سپرده ام.کاش پنجره ی اتاقت باز باشد.

 

-    اگر خوبان عالم جمع باشند/یقینا نزد من تو بهترینی.اگر از خوبترها حلقه سازند/ تو درآن حلقه می دانم نگینی.

 

-    تمام قند های توی دلم را آب کردم برای تو.تویی که چایت را همیشه تلخ می خوری.

 

-    غمگینم مثل پیر زنی که آخرین سرباز برگشته از جنگ...پسرش نیست.

 

-    به چشمانت قسم این بار آنچنان رفتنی ام که کاسه های آب را هم قسم بدهی نه آن روزها بر می گردند و نه من.

 

-    نفسم- تو در شمالی و من در جنوب .کاش دستی نقشه را از میانه تا کند.

 

-    وقتی کسی را دوست داری این یه چیزه.وقتی کسی تورو دوست داره این یه چیز دیگست.

اما وقتی کسی رو دوست داری که تو رو دوست داره...این همه چیزه.

 

-    عزیزم حسادت نکن اینکه بعد تو بغل گرفته ام زانوی غم است.

 

-    همیشه از فاصله ها گله مندیم . شاید یادمان رفته که در عشق کودکیمان گاه برای فهمیدن کلمات فاصله لازم بود.

 

-    قد تو به عشق نمی رسید.غرورم را زیر پایت گذاشتم تا برسد اما باز هم نرسید.

 

-    گفت بگو ضمایر را گفتم:من من من من من...گفت فقط من؟گفتم بقیه رفته اند.

 

-    دگر درد دلم درمان ندارد.مسیر عاشقی پایان ندارد.مرا در چشم خود آواره کردی.نگاهت دور برگردان ندارد.

 

-    نیمه ی گم شده ام نیستی که با نیمه ی دیگر به جستو جویت برخیزم....تو تمام گمشده ی منی.

نوشته شده در سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:اس ام اس,sms,پیامک,اس ام اس عاشقانه,ساعت 16:11 توسط Dina| |

***توجه ***                                      ***توجه***

عدد 07734 رو توماشین حساب بزنید.......

ماشین حسابو برعکس کنی....

میشه hello

 

نوشته شده در شنبه 20 فروردين 1391برچسب:مطلب جالب,,ساعت 12:39 توسط Dina| |

 

خری آمد بسوی مادرخویش                     بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش

برو امشب برایم خواستگاری                   اگرتو بچه ات را دوست داری

خرمادر بگفتا ای پسرجان                       تو رامن دوست دارم بهتر ازجان

زبین این همه خرهای خوشگل                 یکی را کن نشان چون نیست مشکل

خرک از شادمانی جفتکی زد                   کمی عرعرنمود و پشتکی زد

بگفت مادر به قربان نگاهت                    به قربان دو چشمان سیاهت

خرهمسایه راعاشق شدم من                    به زیبایی نباشد مثل او زن

بگفت  مادربرو پالان به تن کن                برو اکنون بزرگان را خبر کن

به آداب ورسومات زمانه                       شدند داخل به رسم عاقلانه

دوتا پالان خریدند پای عقدش                  یه افسارطلا با پول نقدش

خریداری نمودند یک طویله                   همانطوری که رسم است درقبیله

خرعاقد کتاب خود گشایید                      وصال عقد ایشان رانمایید

دوشیزه خر خانم آیا رضایی؟                  به عقداین خرخوشتیپ در آیی؟

یکی از حاضرین گفتا به خنده                عروس خانم به گل چیدن برفته

برای بار سوم خر بپرسید                     که خرخانم سرش یک باره جنبید

خران عرعر کنان شادی نمودند              به یونجه کام خود شیرین نمودند

به امید و آرزوی شادمانی                    برای این دو خر در زندگانی

 

نوشته شده در شنبه 21 فروردين 1391برچسب:طنز,مطلب طنز,شعرطنز,,ساعت 15:35 توسط Dina| |

برای خرید عشق هرچه داشتند می آوردند.دیوانه ،هیچ نداشت و گریست.همه اورا مسخره کردند و خندیدند .اما هیچ کس ندانست که قیمت عشق اشک است...

نوشته شده در شنبه 20 فروردين 1391برچسب:,ساعت 12:23 توسط Dina| |

 

-    تکرار شو شاید ما سهم هم باشیم

شاید به جرم عشق ما متهم باشیم

باز در حضور تو آشفته خویشم

در سفره عشقت درویش درویشم. . .

 

-    میشه پروانه بود و به هر گلی نشست

اما بهتره مثل تو مهربون بود و به هر دلی نشست . . .

 

-    واقعیت است جاذبه تو

از بس جذابی

می خواهم تو را به نیوتن ثابت کنم . . . !

 

-    دلم غرق تماشا بود، رفتی / میان اشک و آه و دود رفتی

کنار حسرتی دیرینه ماندم / بهار من، گل من، زود رفتی . . .

 

-    من و یاد تو و یک سینه تنگ

شبی تار و سه‌تاری خسته آهنگ

کمی با چشمهایم مهربان باش

مزن ای دوست بر آیینه‌ات سنگ . . .

 

-    خوش به حال آنکه قلبش مال توست

حال و روزش هر نفس، احوال توست

خوش به حال آنکه چشمانش تویی

آرزوهایش همه آمال توست

 

-    رفتـن کسـی کـه لایـق نیسـت ... نـعمـت اسـت نـه فـاجـعه . . .

 

-    گرچه آلوده ی دنیای فریبم اما سینه ای پاک به پهنای صداقت دارم ،

دل من عاطفه را می فهمد ، با کسی سبزتر از عشق رفاقت دارم . . .

 

-    بجز دستت ندارم یار دیگر / بجز آیینه بازی کار دیگر

چو بستی چشم را آیینه بشکست / نگاهم کن فقط یک بار دیگر . . .

 

-    خنده های تـــو

آرزوهـــای مـن انـد

بخــند

تا برآورده شوند . . .

 

-    نکند یوسف عمرم رود از مصر خیالت / باز آواره ی تنهایی چاهم بکنی . . .

 

-    اگر چه عاشقی پر شور بودیم / به خود نزدیک و از هم دور بودیم

شب و روز از جدایی می‌سرودیم / من و تو وصله‌ای ناجور بودیم . . .

 

-    گفتم به گل زرد چرا رنگ منی ، افسرده و دلتنگ چرا مثل منی

من عاشق اویم که رنگم شده زرد ، تو عاشق کیستی که هم رنگ منی . . .

 

-    آب و هوای دلم آنقدر بارانیست

که رخت های دلتنگی ام را

مجالی برای خشک شدن نیست

اینگونه است که دلم برایت همیشه تنگ است . . .

 

 

-    حـالا کـه میـخـواهـی بـروی لطفــا قـدمـهـایـت را تنـدتـر بـردار ...

دلـم را فـرستــاده ام دنبـالِ نخــود سیـــاه . . .

 

-    مبادا مثل برگی زرد باشیم / رفیق مردم بی درد باشیم

مزن بر عاشقان از پشت خنجر / بیا ای دل همیشه مرد باشیم . . .

 

-    شب در خم گیسوی تو عابر میشد / با هر نفست بهار ظاهر میشد

ای فلسفه ی شگفت ، افلاطون هم / با دیدن چشمان تو عاشق میشد . . .

 

-    من و باران، من و دریا، من و تو / من و شب‌بو، من و فردا، من و تو

دوباره عاشقی را می‌سراییم / من و مجنون، من و لیلا، من و تو . . .

 

-    به بند دلت میاویز

رخت خاطره ام را

گرد باد های فراموشی حرمت نمی شناسند . . .

 

-    دلم باغی پر از ریحان و گل بود / به روی رود عشقت مثل پل بود

نگاهم کردی و ویران شد این دل / مگر چشم تو از قوم مغول بود؟

 

-    همیشه می گفتند ترک عادت موجب مرض است

اما اینبار موجب مرگ میشود ترک عادتِ با تو بودن . . .

 

-    به باغم یاسمن بودی چه می‌شد؟ / عروس این چمن بودی چه می‌شد؟

چرا چون باد رفتی از کنارم؟ / همیشه مال من بودی چه می‌شد . . . ؟

 

-    رها کردی چرا دست دلم را؟ / به خاک و خون کشیدی حاصلم را

مرا تو می‌کشی صدبار در روز / ولی من دوست دارم قاتلم را . . .

 

-    سراسر خواب من کابوس، کابوس / ندارم در شبم فانوس، فانوس

به دل آمد بگویم من تو را دوست / ولی لب وا نشد، افسوس، افسوس

 

نوشته شده در جمعه 19 فروردين 1391برچسب:اس ام اس,sms,پیامک,اس ام اس عاشقانه,,ساعت 15:33 توسط Dina| |

زن انگلیسی که بر اثر حمله قلبی فوت کرده بود بطور ناگهانی و با جمله «دوستت دارم» همسرش به زندگی بازگشت!
بازگشت به زندگی این زن در اوج ناباوری خانواده و پزشکانش باعث شگفتی آنان شد. پزشکان این بیمار پس از انجام اقدامات پزشکی به خانواده «لورنا» اعلام کردند که بیمارشان فوت کرده و اکنون با کمک دستگاه زنده است. بستگان لورنا که از تلاش‌های نیروهای پزشکی ناامید شده بودند، خود را برای مراسم خاکسپاری او آماده کردند. همسر لورنا برای وداع آخر به بالای تخت او می‌رود جمله دوستت دارم را چندین بار زمزمه می‌کند.
پسر و سه دختر این زن، که هنگام وداع پدرشان بالای سر او ایستاده بودند، گفتند: با وجود اینکه 45 دقیقه از زمان اعلام فوت مادرمان گذشته بود به یکباره متوجه شدیم که رنگ صورتش تغییر کرد و پلک‌هایش تکان خورد.
پزشکان لورنا با بیان اینکه شرایط او نادر است، پس از به هوش آمدن لورنا آزمایشات و عکس‌برداری‌های لازم را انجام داده و اعلام کردند که وضعیت او روبه بهبود است و آسیبی به مغزش نیز وارد نشده است.

نوشته شده در جمعه 18 فروردين 1391برچسب:معجزه جمله دوست دارم,مطالب جالب,دوست دارم,,ساعت 18:29 توسط Dina| |

  -هر روز سر راهم بودی نگاهم می کردی و من از احساس سنگینی نگات لذت می بردم.یه روز سرمو بالا گرفتم و تو چشات خیره شدم از آن روز به بعد دیگه ندیدمت .ای کاش همون روز فهمیده بودم که تو به خاطر سر به زیری و غرورم به من دل بسته بودی.

-    رفاقت ایستادن زیر باران و خیس شدن با هم نیست......رفاقت آن است که یکی برای دیگری چتر شود و او هیچ وقت نداند که چرا خیس نشد.

 

-    سخت است حرفت را نفهمند.سخت تر آن است که حرفت را اشتباهی بفهمند....

حالا می فهمم خدا چه زجری می کشه وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ اشتباهی فهمیده اند.

 

-    پازل دل یکی رو بهم ریختن هنر نیست هر وقت با تیکه های شکسته دل یه نفر پازل جدید براش ساختی هنر کردی.

 

-    اگه یه روز کسی بهت گفت دوستت دارم سعی نکن بهش بگی دوستش داری.اگه گفت عاشقتم سعی نکن عاشقش بشی.اگه گفت همه زندگیشی سعی نکن همه زندگیش باشی چون یه روز میاد و بهت می گه ازت متنفرم اون وقت نمی تونی سعی کنی ازش متنفر بشی.

 

-    در کشور من مردم با نفرت بیشتری به صحنه ی بوسیدن دو عاشق نگاه می کنن تا صحنه ی اعدام.زیستن با این مردمان دردناک است.(دکتر علی شریعتی)

 

-    سه پیام کوروش کبیر:اگه کلید دری رو نداری قفلش نکن .اگه کسی رو دوستش داری خردش نکن . اگه دست کسی را گرفتی رهایش نکن...

 

نوشته شده در جمعه 18 فروردين 1391برچسب:اس ام اس,sms,پیامک,اس ام اس عاشقانه,ساعت 18:22 توسط Dina| |

 

-    دختری به کوروش کبیر گفت من عاشق تو هستم .کوروش گفت لایق شما برادرم است که پشت سره شما ایستاده...دخترک برگشت و دید کسی نیست. کوروش گفت :اگر عاشق واقعی بودی بر نمی گشتی.

 

-    برای تا ابد ماندن باید رفت                         گاهی به قلب کسی

                                                            گاهی از قلب کسی.

 

-    تونل ها ثابت کردند که حتی در دل سنگ هم راهی برای عبور هست...

ما که کمتر از اونها نیستیم پس نا امیدی چرا؟

 

-    خدایا...کسی را که قسمت کسی دیگر است سر راهمان قرار نده...تا شبهای دلتنگی اش برای ما باشد و روز های خوشش برای دیگری.

 

-    جاده زندگی نباید صاف و یک دست باشد وگرنه خوابمان میگیرد.....دست انداز ها نعمت اند .

 

-    روی هر پله ای که باشی خدا یه پله از تو بالاتره...

 نه به خاطر اینکه خداست به خاطر اینکه دستت رو بگیره.

 

-    شبی گفتم به قلیانم که از جانم چه می خواهی؟

نوشت با خط دود خود به دردت می خورم گاهی.

تو بر من می نهی آتش که درد خود کنی تسکین.

من بیچاره می سوزم تو از حالم چه می دانی؟

 

-    اگه وجود خدا باورت بشه خدا واسه باورت یه نقطه می ذاره  و یاورت میشه.

 

-    اینجا سرزمین واژه های وارونست:

جایی که گنج جنگ میشود                        درمان نامرد میشود

قهقهه هق هق میشود ...                           

اما دزد همان دزد است. درد همان درد است و گرگ همان گرگ.

 

-    در دایره عشق اگر باران بلا بارید عاشق آن است که از دایره بیرون نرود...

 

-    قاب عکستو زدم جای ساعت دیواری ...از اون موقع به بعد تو شدی تموم لحظه هام.

 

-    خداوند طوطی و کلاغ را هردو زشت آفرید.طوطی اعتراض کرد و زیبا شد.

کلاغ راضی به رضای خدا شد.اکنون طوطی در قفس است و کلاغ آزاد.

 

نوشته شده در جمعه 18 فروردين 1391برچسب:اس ام اس,sms,پیامک,اس ام اس عاشقانه,,ساعت 12:21 توسط Dina| |


Power By: LoxBlog.Com